ویل دورانت نویسندهی تاریخ تمدن را عقیده بر آنست که محدودیت های جغرافیوی، اقلیم، آبی که می نوشیم، تابش مستقیم یا غیر مستقیم نور خورشید، در شکل گیری عقیده انسانی و توانایی انسانی نهایت موثر است. او ادعا می کند که فردی فعال با ذهنی کنشگر اگر به افریقا بیاید، مدتی را ساکن شود، خاصیت همان افریقایی را میگیرد که منفعل است و در بهترین حالت رفتار واکنش گرایانه دارد. یقینا باالعکس آنهم امکان دارد: فردی از افریقا به فرانسه برود، مدتی بعد در فرانسه تبدیل شود به مخ خیلی فعال…..
ویل دورانت اگر زنده می بود، وقتیکه اخبار میانمار را می شنید، یقینا این مشکلات را در اقلیم و عوامل فوق الذکر جستجو می کرد، اما واقعا در برما چه می گذرد؟ تاریخچه این خشونت ها و نسل کشی ها از کجا شروع شده است؟ چه دست های پشت پرده این فجایع وجود دارد؟ راه های برون رفت از این فجایع چیست؟ دوست دارم که در این مقال یک نگاه کوتاه به این مسایل داشته باشم:
برما یا میانمار کجاست؟
میانمار Myanmar کشوری است در آسیای جنوب شرقی. میانمار از شمال شرقی با چین، از شرق با لائوس، از جنوب شرقی با تایلند، از غرب با بنگلادش و از شمال غربی با هند مرز مشترک دارد و از جنوب غربی با خلیج بنگال و از جنوب با دریای آندامان محصور است. میانمار با مساحت ۶۷۸۵۰۰ کیلومتر مربع دومین کشور بزرگ آسیای جنوب شرقی است. این کشور ۱۹۰۰ کیلومتر مرز آبی دارد. در سال ۱۸۲۴ برمه Burma توسط بریتانیا اشغال و ضمیمه حکومت هند، مستعمره بریتانیا شد. در سال ۱۹۳۷ بریتانیا برمه را به همراه منطقه «آراکان» ( که اکنون به آن راخین نیز میگویند، مستعمره ای جدا از حکومت هند خواند و آن را برمه بریتانیا نام نهاد. تا اینکه در سال ۱۹۴۸ بریتانیا اجازه داد تا برمه استقلال یابد و از آن زمان به «میانمار» تغییر نام یافت. میانمار طبق آخرین آمار بدست آمده از جمعیتی بالغ بر ۵۵ میلیون نفر برخوردار است. ۷۰ درصد میانمار بودایى هستند. در سال ۱۹۸۲ قانون حقوق شهروندی به تصویب رسید که به واسطه این قانون از میان ۱۴۴ اقلیت موجود در میانمار ۱۳۵ اقلیت حق شهروندی دریافت کردند و ۹ دسته از اقوام اقلیت از حق شهروندی محروم شدند که بزرگترین این اقلیتها، قوم روهینگیا است. روهینگیا ۴% جمعیت میانمار را تشکیل میدهند و بیشتر در ایالت راخین در سواحل غربی میانمار ساکن هستند. آمار رسمی جمعیت روهینگیا ۶ میلیون نفر است اما طبق آمار غیر رسمی جمعیت این قوم که صد در صد آنها مسلمان هستند به ۸ میلیون نفر میرسد.
ورود اسلام:
اسلام به این منطقه هم توسط تاجران مسلمان وارد شد. زمانیکه تاجران مسلمان به هند آمد و شد داشتند، مردمان این سرزمین تحت تاثیر اخلاق تاجران مسلمان قرار گرفته به اسلام روی آوردند. مسلمانان تا سال ۱۷۷۴ در آسایش نسبی زندگی می کردند که تا اینکه یک بودایی متعصبی در آنجا به قدرت رسید و اعمال محدودیت ها را بر مسلمین شروع کرد. البته تا سال ۱۷۷۴ که زندگی نسبتا آرام داشتند مرهون خلیفه عثمانی بودند که هم بوداییان و هم اروپاییان ترس داشتند که اگر انزوای باشکوه خود را بشکند، عطسه خلیفه عثمانی، اروپا را می تواند که سینه بغل کند! با از بین رفتن ابهت تدریجی خلیفه عثمانی، فشارها نیز بر مسلمین این سرزمین فزونی یافت. اما تا سال ۱۹۸۸ که حکومت کمونستی در آن کشور حاکم بود، تبعیض سیستماتیک علیه مسلمین وجود نداشت، بل مثل همه ادیان یکسان سرکوب می شدند
موج جدید درگیری ها میان مسلمانان و بوداییان به بهانهی کشته شدن یک زن بدست مسلمانان آغاز شده بود. ابتدا در ماه مه ۲۰۱۲ به تعداد ۱۱ مسلمان بیگناه به دست نظامیان کشته شدند. پس از آن خبری منتشر میشود مبنی بر اینکه یک زن بودایی مورد هتک حرمت سه مرد مسلمان قرار گرفته و کشته شده است. این سه مرد دستگیر میشوند و یک نفر از آنها در زندان نظامیان میمیرد و دو نفر دیگر اعدام میشوند. بعدا خشونت ها به تدریج تشدید می شود، و این اختلافات بجای اینکه یک اختلاف مذهبی بین بوداییان و مسلمانان باشد، یک نسل کشی سیستماتیک با حمایت ارتش و دولت میانمار است. زیرا دولت میانمار همیشه از بوداییان دفاع کرده و بصورت مستقیم و غیر مستقیم این خشونت ها را حمایت و هدایت می کند.
مثلا: برای رفع اختلافات و مشکلات میان مسلمانان و بوداییان سیاست کوچ اجباری کل ۶ میلیون مسلمان روهینگیایی را از منطقه آراکان اتخاذ کرده است. به واسطه این سیاست اتخاذ شده از جانب دولت قریب به ۱۵۰ هزار نفر از مسلمانان آرکان به بنگلادش، ۵۰ هزار نفر به تایلند و ۴۰ هزار نفر به مالزی و تعداد قابل توجهی به دیگر کشورهای آسیایی مهاجرت کردند. در آخرین اظهار نظر رییس جمهوری میانمار بیان شده است که ۸۰۰ هزار نفر از این قوم را باید از میانمار اخراج کرد تا تنشها پایان یابد.
نمونه های دیگر از تبعیض:
رژیم میانمار از صدور کارت هویت برای مسلمانان امتناع میکند و به همین خاطر این مردم نمیتوانند در داخل کشور تردد کنند. علاوه بر آن، دولت برای مسلمانان پاسپورت صادر نمیکند و لذا آنها از مسافرتهای خارجی محروم هستند.
دولت میانمار به مسلمان روهینگیا اجازه سفر نمیدهد و اگر آنها بخواهند از یک روستا به روستای دیگر بروند باید مبلغی را به عنوان مالیات به دولت بپردازند.
تحصیل در دانشگاهها برای مسلمانان ممنوع است.
مسلمانان نمیتوانند در ادارات دولتی استخدام شوند.
مسلمانان بدون کسب مجوز نمیتوانند ازدواج کنند و برای گرفتن این مجوز هم باید مالیات بدهند و پس از ازدواج نیز نمیتوانند بیش از دو فرزند داشته باشند.
اگر مسلمانی در میانمار قصد دایر کردن فروشگاهی را داشته باشد باید با یک بودائی شریک شود. فرد بودائی در این شرکات هیچ سهمی را نمیپردازد اما از سود حاصل از این فروشگاه بهره مند میشود.
آنها اغلب برای بیگاری (کار اجباری) برده میشوند و از آنها به زور اخاذی میشود.
چه کسانی پشت این خشونت ها هستند؟
از نظر من سه گروه هستند که این خشونت ها دامن می زند:
الف: بوداییان
ب: قدرت های بزرگ اقتصادی
ج: مخالفان ایدئولوژی اسلام
الف: بوداییان
بوداییان افراطی که تحت تاثیر سخنرانی های «آشین ویراتو» راهب بودایی افراطگرا و نژادپرست اهل میانمار قرار گرفته، کشتن و بستن دریدن و تجاوز را نوعی ایثارگری و فداکاری برای دین خود و کشور خود می بینند. این حس افراطی در بوداییان با سخنرانی های آتشین و نشان دادن چهرهی بد از مسلمانان مشتعل تر و مشروع تر نشان داده می شود. این خشونت مثلیکه قبلا هم گفتم مستقیم و غیر مستقیم از طرف دولت میانمار مورد حمایت قرار میگیرند.
ب: قدرت های بزرگ اقتصادی
امریکا ولع سرمایه گذاری در میانمار را دارد و بقیه مسائل حاشیه ای محسوب می شوند، هرچند پای کشتار فجیع هزاران انسان در میان باشد. «سعید دمیر» از صندوق کمکهای انسان دوستانه ترکیه نیز در این باره میگوید: قدرتهای اصلی منافع مشخصی را در میانمار دارند و به دلیل این منافع در قبال وضعیت موجود در این کشور سکوت کرده اند. دمیر در ادامه می افزاید: میانمار همچنین منابع طبیعی مهمی دارد، در نتیجه سیاستهای آمریکا و چین در میانمار درگیر هستند. و هر دو یعنی پکن و واشنگتن به دولت میانمار چشم دوخته اند. سیاست آمریکا در مورد میانمار (و دیگر کشورهای جنوب شرق آسیا) این است که خود کنترل اقتصادی و سیاسی این کشور را در دست بگیرد و میانمار را در مقابل چین قرار دهد؛ سیاستی که دولت به شدت غربگرای تحت رهبری سوچی و حزبش، آن را محقق خواهد کرد. این سرمایه گذاریها قطعاً نوعی گشایش در اقتصاد درحال رکود آمریکا محسوب میشود و البته اعتراض به کشتار مسلمانان، ممکن است این فرصت تازه را از آمریکاییها بگیرد. ضمن اینکه پاکسازی و سرکوب مسلمانان به نفع آمریکا هم هست و کاخ سفید در نبود آنها میتواند موقعیت خود را در میانمار بهتر تثبیت کند.
ج: مخالفان ایدئولوژی اسلام
طبق آخرین اطلاعات منتشره از روزنامه ایندپنت انگلیس، ارتش میانمار توسط نیروهای اسراییل تعلیم و تجهیز می شوند. ارتش اسراییل همان تجارب کشتن و بستن و سوختن…. قریه های فلسطین را در میانمار اجرا می کند. یقینا بعد از تصفیه و پاکسازی میانمار نوبت بعدی تصفیه و پاکسازی بنگله دیش، اندونیزیا…. خواهد بود.
واکنش جهان اسلام:
در واکنش به فاجعهی مرگبار میانمار شاهد تظاهرات و اعتراضات گسترده مردمی در کشورهای اسلامی بر علیه این جنایات انسانی بودیم. در افغانستان، ترکیه، پاکستان، ایران، چچین، و برخی کشورهای اروپایی …. هزاران نفر به خیابان ها ریختند و صدای مظلومیت مردم مسلمام میانمار را بلند کردند و درین میان در بین تمام کشور های اسلامی فقط ترکیه یک «خودی» نشان داد که وزیرخارجه و چند مقام آن از بنگله دیش و از کمپ مهاجرین میانماری دیدن کردند و نیز بر جامعهی جهانی و سازمان ملل بخاطر خاموشی در قبال این فاجعهی انسانی انتقاد نمود. و همچنان عدهای زیادی از علماء، دانشمندان و قلمبدستان مسلمان درین خصوص نوشتهها و پیامهایی را به آدرسهای مختلف ذیربط و مسئول ارسال نمودند و همچنین شاهد انتقادهای شدید کاربران مسلمان در شبکههای اجتماعی نیز بودیم، که گاه با لحن تند نیز همراه بود و متأسفانه از کشور اسلامی عربستان به عنوان مرکزیت جهان اسلام و پایتختت عقیدتی تمام مسلمانان، هیچ صدایی درین خصوص برنیامده و چهره و جایگاه آن کشور بیش از پیش در اذهان بیدار و هوشیار مخدوش و مشوّه ساخت.
راه حل:
باید اصل قضیه از طریق خبرگزاریهای بزرگ مثل الجزیره، اناتولینیوز، سیانان، بیبیسی یورونیوز و غیره…بصورت درست و واقعی انعکاس یافته و عموم تودهها از حقیقت این رخداد بزرگ باخبر گردند.
بر سازمان ها و کنوانسیونهای نمادین حقوق بشری باید فشار های مدنی اعمال شود که حداقل از نظر حقوقی محدودیت های سفر بر مقامات آن کشور ها وضع کنند.
برای انعکاس درست مسئله و واکاوی اصل تاریخی قضیه _خصوصا در کشور های اسلامی_ کنفرانسهای مخصوص و علمی برگزار گردیده و از جوانب مختلف به موضوع پرداخته شود، تا از یک جهت علل و عوامل قضیه بررسی شده و از جانبی هم مشترکین بصورت تخصصی به کنه مسئله و خطارت امر پی ببرند.
برای سازمان های اسلامی جهانی مثل جماعت های اسلامی ترکیه، جماعت اسلامی پاکستان، اخوان المسلمین….. لازم است که دعوتگران را در لباس خبرنگار، فعال حقوق بشر، فعال مدنی به آن سرزمین ارسال کنمد تا روحیه داد خواهی و روحیه جهادی را در آن سرزمین بدمند، با مطالعه دقیق اوضاع کمک رسانی به آن سرزمین را تسهیل کنند. ترک سرزمین و واگذاری به کفار حربی راه حل نیست، باید بود و رزمید!
حکام و سردمداران خوابرفتهی کشورهای اسلامی بیدار شده و دست بر دست هم گذاشته، و حد اقل یک سازمان مستقل برای رسیدهگی به چنین مواردی تشکیل دهند.
دعا از عمق جان بخاطر نجات آن مظلومان و همچنان برای بیداری امت ۱٫۵ میلیاردی که فقط وجود فزیکی در دنیای کنونی دارند، و سرنوشت شان بدست بدسرشتان بیدین رقم میخورد.